آنچه امروز سینمای ایران را در جهان شهرت بخشیده است ظهور پدیده ای ارزشمند به نام سینمای دفاع مقدس است که خود با وجود زوایای عمیق معرفتی به ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نگاه ویژه ای دارد و می توان به عنوان ژانری نوپا ولی متعهد و ارزشمند به آن تکیه کرد.
به گزارش گروه فرهنگی سراج24؛ در سالهای بعد از دفاع مقدس دغدغه مندان سینما و تلویزیون که خود را مدیون این دوره هشت ساله می دانستند دست به کار شده و هر یک از زاویه ای به آنچه نگاه هنرمندانه شان دیده بود پرداختند.
آوینی شهید، هنوز هم جلودار این ژانر مقدس است و آثار و خط او سرمشق بسیاری قرار گرفته است. هنر و همه انشعاب های آن اعم از موسیقی، سینما، تئاتر، شعر، ادبیات و ... همه در خدمت ژانر دفاع مقدس در آمده و در تلاش هستند دین خود را به هر زبانی ادا کنند.
این درحالی است که به گفتۀ کارشناسان ژانر سینمای دفاع مقدس، یگانه ژانر تماماً ایرانی سینمای ایران است و عده ای از کارشناسان معتقدند، تنها برای آثار دفاع مقدسی می توان، عنوان «سینمای ملّی» را به کار برد.
در این میان چهره سینما و تلویزیون درخشش بیشتری داشت و توانست گوی سبقت را از دیگر هم خطان خود برباید و جای بیشتری در ذهن مخاطبان با زکند.
سینمای دفاع مقدس ثبت کننده خاطرات تلخ و شیرین سالهای جنگ است. در این بخش از این یادداشت، با نگاهی به چند فیلم خاطره انگیز و به یادماندنی سینمای دفاع مقدس، به برخی جوانب این آثار خواهیم پرداخت.
لیلی با من است
«لیلی با من است» یکی از شیرینترین و دوست داشتنی ترین کمدیهای سینمای ایران است که موضوع اصلی آن تحول یک انسان است. تحولی که در بستر جنگ و معاشرت با آدمهایی به وجود میآید که تجربه جنگ را از سر گذرانده اند.
«لیلی با من است» تنها کمدی سالمی است که ارزشهای دفاع مقدس را نادیده نمیگیرد و بدون شوخی کردن با واقعیت عظیمی که مرگ انسانها را در جنگ رقم میزند، تماشاگرش را میخنداند.
دوئل
دوئل در ساختار و فیلمنامه دچار مشکل است، شخصیت ها بیش از حد غلو شده هستند و تیپ جنوبی بازیگران غیر بومی فیلم بدجوری تصنعی به چشم می آید. در کل دوئل از نظر محتوا در میان آثار شاخص دفاع مقدس در رتبه پایین تری قرار دارد و تنها دلیل برای حضور در لیست ما همان کیفیت جلوه های ویژه فیلم است که در میان تمام آثار دفاع مقدس در جایگاه ممتازی قرار می گیرد. دوئل اولین فیلم ایرانی بود که مجهز به سیستم صدای دالبی شد و ما برای اولین بار توانستیم با صدایی و تصویری شفاف ، به قلب دوران دفاع مقدس برویم.
مهاجر
«مهاجر»، سومین فیلم کارگردان جوانی است که با «هویت» و «دیده بان» نشان داده بود سینما را میشناسد و تنها اسیر محتوا و روایت قصههای سفارشی نیست و رشد تکنیکی او در بخش کارگردانی و حتی روایت را نشان میدهد.
آشنایی ابراهیم حاتمیکیا با آدمهای قصه و مناسبتها و روابطی که در فضای جنگ حاکم بود، فضایی واقعی و تاثیرگذار را در این فیلم به وجود آورد. امتیاز دیگر فیلم، ترکیب مایههای مذهبی با فضای رئال و جنگی بود، به طور مشخص در نمای پایانی، افکت صدای حرکت اسب و آتشی که در نیزار به پا شده و صحنه شهادت ترکیب خوبی است برای اشاره به باورهای مذهبی و عرفانی در کنار روایت حادثه شهادت یک رزمنده در فیلمیبه طور کامل واقع گرا.
بوی پیراهن یوسف
داستان درباره یک راننده تاکسی به نام غفور (علی نصیریان) - که او را دایی غفور خطاب می کنند - است که پسرش به نام یوسف مدتهاست به جبهه جنگ اعزام شده و علی رغم وجود مدارکی که اثبات می کند یوسف شهید شده، دایی غفور کماکان معتقد است که یوسفِ او زنده است و بالاخره بر می گردد.
بوی پیراهن یوسف یکی از خاطره انگیز ترین فیلمهای دوران دفاع مقدس ایران به حساب می آید. فضای فیلم نه در میدان جنگ است و نه در آن گلوله ایی شلیک می کند؛ هدف اصلی حاتمی کیا در این فیلم، نشان دادن پشت صحنه جبهه و خانواده های رزمندگان است. صحنه های تاثیر گذار فراوانی در فیلم حضور دارد که مطمئناً اشک را چشمان شما حلقه خواهد زد.
هیوا
«هیوا» به کارگردانی مرحوم «رسول ملاقلی پور» از معدود فیلمهای سینمای دفاع مقدس است که عشق در آن حضوری پر رنگ دارد، فیلم عاشقانه ای متفاوت که در دل جنگ شکل میگیرد و با آن متولد میشود.
«ملاقلی پور» با استفاده از شکل روایت و پیوند زدن گذشته و حال به این درام جنگی حس و حالی خاص داده است. مانند دیگر فیلمهای این کارگردان، سکانسهای جنگی و درگیری بسیار قابل قبول و موثر از کار درآمده است و بخش انسانی فیلم با وجود مشکلاتی که بیشتر از هر چیز به انتخاب بازیگرها بر میگردد، فضای خشن و سرد فیلم را تحت تاثیر قرار میدهد.
گیلانه
بخشی از آثاری که در حوزه سینمای دفاع مقدس ساخته شده به تبعات جنگ پرداخته است و «گیلانه» یکی از این آثار است که به مقطعی از زندگی یک جانباز میپردازد. بیشتر سکانسهای فیلم بر رابطه اسماعیل (بهرام رادان) و مادرش گیلانه (فاطمه معتمدآریا) تمرکز کرده است و دشواریهای زندگی آنها را نشان میدهد.
«رخشان بنی اعتماد» در این فیلم موفق شده است تنهایی و تلخی سرنوشت چنین انسانهایی را در دل جامعه ای که هر روز بیشتر از گذشته با ارزشهای اخلاقی و انسانی فاصله میگیرد، نشان بدهد.
آژانس شیشه ای
حاج کاظم(پرویز پرستویی) یک رزمنده سابق جنگ است که در حال حاضر به مسافرکشی مشغول است. حاج کاظم در یک روز بطور اتفاقی همرزم سابقش به نام عباس (حبیب رضایی) را در خیابان می بیند.
فیلمی که تقابل تفکرات نسل قبل و بعد از جنگ در آن به اوج خود می رسد. حاج کاظم نماینده گروهی است که تمام زندگی شان را در جنگ فدا کرده اند و حالا به جز یک نام، چیزی از آنها باقی نمانده است.
درتاریخ سینمای ایران کمتر فیلمی مانند آژآنس شیشه ایی توانسته با حرف های تیز و کنایه دارش، شکاف میان نسل قبل و بعد از جنگ را به تصویر بکشد و تماشاگر را در فکر فرو ببرد.
سه گانه اخراجی ها
اخراجی ها که در سه فیلم مختلف توسط مسعود ده نمکی در سالهای اخیر تولید شده است با روایت های مختلف از زمان جنگ ،دوران اسارت رزمندگان و نگاهی به فتنه سال 88 و نگاهی به زندگی بازماندگان جنگ سعی کرده است ناگفته های جنگ تحمیلی را با زبان کنایه و طنزگونه بیان کند.
سه گانه معراجی ها توانست جز رکورداران فروش در سینمای کشور باشد و مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفت.
اتوبوس شب
«اتوبوس شب» به کارگردانی «کیومرث پوراحمد» در مقطعی ساخته شده است که حتی با سابقهترین فیلم سازان دفاع مقدس هم در حوزههای دیگری فیلم میسازند و چراغ پر فروغ سینمای جنگ درخشش روزهای گذشته را ندارد. «اتوبوس شب» مانند «باشو غریبه کوچک» و آثاری از این دست درباره فنا شدن روابط انسانی است.
کیمیا
«احمدرضا درویش» از نسل سینماگرانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سینما آمدند و روایت قصههایی از جنگ را تعهد و وظیفه خود میدانستند. «کیمیا» داستان خانواده ای است که در دل جنگ میمیرد و خانواده ای که با جنگ به دنیا میآید. تقابل زندگی و مرگ در بستر خشن و سرد جنگ مایه اصلی این ملودرام شهری است.
دهه 60 اوج درخشش فیلم ها در ژانر دفاع مقدس بود که رفته رفته از تعداد تولیدات در این ژانر کاسته شد و یا کیفیت آنها رو به زوال رفت.
آنچه سالهای اخیر از آن بهره برده است اثار تولید شده و با کیفیت در این ژانر است که توانست در جشنواره سی و دو جوایز ارزشمندی را نیز بدست آورد. "چ" و "شیار143" روزنه امید را در دل دوستداران این ژانر روشن کرد و سکوت چند ساله سینمای ایران در قبال دین به جنگ تحمیلی و دفاع شرافتمدانه را شکست.